لیا این تبدیل شدن را در یکی از کتاب های خاک گرفته ی کتاب فروشی پیدا کرده بود و ماه ها با فکر آن کلنجار رفته بود.افسانه ای قدیمی بود در مورد آدم هایی شبیه خودش ناامید و درمانده و جادویی که در اوج ناامیدی برایشان اتفاق می افتاد.اینکه اگر در آن لحظه ی خاص از ته دلشان به چیزی فکر می کردند،می توانستند به آن چیز نبدیل شوند.
آناهیتا قرچه خالق اثر پیش رو که بعد از پنج سال مجوز چاپ کتابش را در سال 1403 گرفت در مقدمهی کتاب مینویسد: هر داستانی که نوشته میشود برای رسیدن به دست مخاطبانیست که حتی در لحظهی نوشتن هم در کنار نویسنده بودهاند و با چشمان کنجکاوشان، شخصیتها و جریان داستان را بهدقت زیرنظر داشتهاند. این دوستان خیالی و نازنین انگیزهی صبری چندساله هستند... داستان را باید بخوانید و ببینید که لیا شخصیت اصلی داستان چگونه به آنچه که در رویاهایش وجود دارد دست مییابد. خواندن این کتاب جذاب و بهیادماندنی را به همهی دوستداران داستانهای تاثیرگذار توصیه میکنیم
دیدگاه ها
در اين بخش نظری ثبت نشده است.
نظرات کاربران
دیدگاه خود را ثبت نمایید.